تجربه نشانم داده است که:
بعضی اوقات ما ادم ها دلخور که میشویم از یکدیگر... اگر به دوری کردن و دلخوری و مسکوت گزاشتن موضوع بینمان ادامه دهیم ....
بعد از مدتی انگار که یک مشکل حل نشدنی و یک دلخوری بزرگ شده باشد ان موضوع شاید خیلی کوچک..
قبلترها دلخوریها را در خودم میریختم یا همسر بیچاره بود که مرا و غرهای چندساعته را تحمل میکرد
این روزها اما اگر دلخور باشم از ادمهای با اهمیت زندگی ام می گویم دلخوری ام را و برداشتم از رفتارشان را...
نه اینکه مستقیم بگویم دلخورم ولی یاد گرفته ام بگویم من فکر کردم منظور شما چیز دیگریست و باز کنم موضوع را ...در اخر هم یک بشقاب از کیک یا غزای خوشمزه یا نوبرانه ای را بفرستم برای ان دیگری برای کمرنگ کردن تنش بینمان...
این روزها اعصابم ارامتر است خودم را درگیر هیچ موضوعی نمیکنم و سعی میکنم هوای ارامش زندگی ام را حسابی داشته باشم
پ.ن:بستنی در این هوای سرد می چسبد حسابی..